ارنیکا چت|❣️|ارنیکاچت

ارنیکا چت|❣️|ارنیکاچت|بهترین چت روم ایرانی برای شما دوستان عزیزولذیذ

سنگ

اصفهانیه با زنش میرن مكه ودر حال سنگ زدن به خانه شیطان بودند 

زنش سنگش تموم میشه به شوهرش میگه چكار كنم؟

اصفهانیه میگه نمیخواد دیگه سنگ مصرف کنی فحش بده

+ نوشته شده در  شنبه 8 ارديبهشت 1403ساعت 5:26  توسط ارنیکا چت|❣️|ارنیکاچت 

پول

اصفهانی میخواسته پول به كسی بده دستش می لرزید.

گفتند زودباش چرا دستت می لرزه ؟؟

میگه آخه میخوام پول بدم ، جون كه نمیخوام بدم كه یهو بدم

+ نوشته شده در  يکشنبه 2 ارديبهشت 1403ساعت 4:26  توسط ارنیکا چت|❣️|ارنیکاچت 

چپق

يه روز يه پير مرده سوار الاغ اش شده بود و چوپوق مي كشيد...
چند تا جوون تهراني بهش گير ميدن ميگن عمو جان از چوپوق ات بده الاغ هم بكشه!
پيرمرده مكسي مي كنه :ميگه الاغ ام بچه تهرونه چوپوق نمي كشه. وينيستون مي كشه!

+ نوشته شده در  چهارشنبه 29 فروردين 1403ساعت 5:22  توسط ارنیکا چت|❣️|ارنیکاچت 

کلید

يك تهراني داشت براي يك آباداني لاف ميزد و ميگفت : من يك سگ دارم وقتي ميخواد بياد تو خونه در ميزنه!

آبادانيه گفت : ولك , مگه كليد نداره

+ نوشته شده در  چهارشنبه 29 فروردين 1403ساعت 5:18  توسط ارنیکا چت|❣️|ارنیکاچت 

امتحان

سر امتحان شهری دختره اومد نشست پشت فرمون
سرهنگه گفت روشن کن برو عقب.. !!
دختره ماشینو روشن کرد
پیاده شد رفت عقب نشست…
.
دیگه کسی سرهنگ و از اون روز تا حالا ندیده. میگن تو کوچه ها بادکنک میفروشه.

+ نوشته شده در  يکشنبه 26 فروردين 1403ساعت 1:35  توسط ارنیکا چت|❣️|ارنیکاچت 

صفحه قبل 1 صفحه بعد